لیست اختراعات لیلا قادری
سلول هاي بنيادي مزانشيمي به دليل دارا بودن ويژگي هاي منحصر به فردي از قبيل: قابليت خود نوزايي، پلاستيسيتي بالا، تمايز به دودمان هاي مختلف، تعديل پاسخ هاي ايمني و انعطاف پذيري براي اصلاح ژنتيكي، منبع سلولي ايده آل و اميدبخشي براي پزشكي ترميمي مي باشند. بندناف انسان يكي از منابع بالقوۀ سلول هاي بنيادي مزانشيمي است كه جمع آوري آن مشكلات اخلاقي و محدوديت تهيه نمونه را ندارد. سلول هاي بنيادي مزانشيمي (MSCs) بندناف استخراج شده از ژل وارتون، به دليل دسترسي آسان، روش برداشت غير تهاجمي براي اهدا كنندگان و خطر پايين آلودگي هاي ويروسي و امكان تكثير در مقياس بالا نسبت به ساير MSC ها، گزينۀ مناسب تري جهت استفاده در تحقيقات و در نهايت در كلينيك براي سلول درماني محسوب مي شوند. روش هاي موجود كه براي استخراج سلول هاي بنيادي مزانشيمي استفاده مي گردد به صورت مكانيكي، explant يا آنزيمي هستند. آسيب پذيري بالا، زنده ماني پايين و دستيابي به تراكم بالا همراه با تاخير سلول هاي بنيادي از معايب روش هاي مكانيكي و explant مي باشند. در روش آنزيمي به دليل اينكه سلول هاي بنيادي مزانشيمي رها شده به داخل سوسپانسيون بلافاصله مواد مغذي و سوبسترا را دريافت مي كنند زودتر رشد خواهند كرد و در نتيجه در يك بازه زماني قابل پيش بيني با بازدهي بهتري به تراكم خواهند رسيد. روش هاي آنزيمي مختلفي تا به حال براي استخراج سلول هاي بنيادي مزانشيمي استفاده شده ولي روشي كه بتواند با توجه به طراحي محيط و ارزيابي عوامل خطر قبل از پردازش بافت، در بازه زماني كوتاه (كمتر از 24 ساعت) با زنده ماني بالا و قابليت پيش بيني تعداد سلول، ميزان بالايي از سلول را فراهم كند؛ ايجاد نشده است. در اين روش ميتوان در مدت زمان چند ساعت به سلولهاي بنيادي مزانشيمي بندناف انسان دست پيدا كرد و در مدت چند هفته مي توان به مقادير بالايي از اين سلولها به منظور استفاده در انواع درمانهاي مبتني بر سلول مزانشيمي رسيد. مدت زمان كوتاه انكوباسيون آنزيمي اين روش احتمال آلوده شدن منبع اوليه سلولي و همچنين صدمه به سلول را كاهش مي دهد.
امروزه جداسازي سلولهاي بنيادي از بافت بندناف انسان براي كاربردهاي باليني از اهميت ويژهاي برخوردار است و از اينرو نياز است كه استخراج آنها در مقياس انبوه صورت گيرد. كشت و گسترش طولانيمدت سلولهاي مزانشيمي در آزمايشگاه باعث القاي پيري سلولي، كندي رشد و آپوپتوز ميگردد كه با كاهش خواص درماني اين سلولها همراه است. از طرفي انجماد سلولي نيز ميتواند سبب تغيير رفتار اين سلولها در حضور كرايوپروتكتانتها و همچنين تحت استرسهاي سرما و ذوب كردن متعاقب شود كه نهايتاً آسيبهاي مختلفي را به سلول وارد كرده و زندهماني آنها را تحت تأثير قرار ميدهد. لذا ذخيرهسازي انجمادي بافت بندناف ميتواند راهحلي مفيد و منطقي باشد كه امكان دسترسي به سلولهاي مزانشيمي را در زمانهاي لازم، از بافت اهدا شدۀ اوليه و مجدداً از پاساژ صفر، فراهم ميسازد و استفاده از سلول را به صورت off-the-shelf ارائه مينمايد. روشهاي انجمادي مختلفي تاكنون براي ذخيرهسازي بلندمدت بافت بندناف استفاده شده ولي روشي كه بتواند با طراحي محيط، عوامل خطر را قبل از پردازش بافت ارزيابي نمايد و همچنين با بهره از فرمولاسيون انجمادي قندي فاقد سرم باعث كاهش تغييرپذيري بازده سلولي و افزايش تعداد و زندهماني سلولهاي استخراج يافته شود؛ ايجاد نشده است. هدف از ارائهي اين روش، فراهم كردن انجمادي ايمن و مقرون به صرفه براي ذخيرهسازي طولانيمدت بافت بندناف است.
موارد یافت شده: 2